شاخه
« شاخه ای را سخنان طلایی چراغ بیدار می کند
« شاخه ای در آبی راکد
« ترکه ای بی آینده
« نگاه آن را برمی گیرد
« سفر می کند
« سپس همه چیز از نو لَخت می شود
« و صبوری پیشه می کند
« نوسان می کند و رنج می برد.
Une branche s'éveille aux paroles dorées de la lampe
une branche dance une eau fade
un rameau sans avenir
Le regard s'en saisit
voyage
Puis,de nouveau,tout languit
patiente
se balance et souffre
شما خانم ها خوب از هم پشتيبانی ميکنيد ها
سلام اميدوارم که حالتون خوب باشه من سحر دومين مدير وبلاگ يه گوشه دل هستم . می خواستم ازتون به خواهد اين که به اين وبلاگ سر زديد تشکر کنم و اميدوارم که دوباره باز هم به ما سر بزنيد با تشکر فراوان (محسنو سحر)
سلام به روز نيستی چرا؟ شاد باشی ی علی م.محمد.م.م
نيستی بودن يه دونه برف با سوز و سرما معنی داره توی بلاگ تو چیزی ننویسی بلاگ معنی نداره
سلام ممنون از حضور مهربانت
سلام از نوشته پايينی خيلی ناراحت شدم و اين متنتو سر در نياوردم البته غير از آموزشی بودنش. يا حق
سلام مريم پينکی عزيز ممنونم از اینکه منو خبر کردی برای همايش ... ولی پنجشنبه تا ساعت ۳۰/۲۲ درگير بودم ... مرسی از اينکه به بادم بودی ...
اين پايينی به چه زبانی بود؟!
وبلاگه زیبا و با مزه ای داری خوشگله